در دنیایی که روزبهروز بههمپیوستهتر میشود، آزادی و حریم خصوصی اینترنت از اهمیت بالایی برخوردارند. برای کاربران در روسیه، حرکت در فضای دیجیتال بهدلیل مقررات در حال تغییر اینترنت میتواند چالشهای منحصربهفردی ایجاد کند. این مقاله به بررسی چگونگی عملکرد شبکههای خصوصی مجازی (VPN) بهعنوان ابزاری حیاتی برای حفظ حریم خصوصی آنلاین، دسترسی به اینترنت آزاد و تأمین امنیت ارتباطات دیجیتال در روسیه میپردازد. ما اهمیت، کارکرد و جنبههای قابل توجه در انتخاب یک سرویس VPN قابل اعتماد را بررسی خواهیم کرد. چشمانداز در حال تحول آزادی اینترنت در روسیه. چشمانداز دیجیتال روسیه در دو دهه گذشته دگرگونی عمیقی را تجربه کرده است، از یک محیط اینترنتی نسبتاً آزاد به محیطی با کنترل فزاینده دولتی و محدودیتهای گسترده تغییر یافته است. درک این چشمانداز در حال تحول برای هر کسی که میخواهد در وب روسیه حرکت کند، حیاتی است و اساساً ضرورت ابزارهایی مانند VPN را توجیه میکند. داستان آزادی اینترنت در روسیه داستانی از فرسایش تدریجی است که ناشی از مجموعهای از قوانین و اقدامات دولتی است که برای تحکیم حاکمیت ملی بیشتر بر فضای اطلاعاتی، اغلب تحت عنوان امنیت ملی، حفاظت از خردسالان یا مبارزه با افراطگرایی، طراحی شدهاند.
سالهای اولیه اینترنت روسیه با دورهای از گشایش نسبی و رشد سریع مشخص میشد. اینترنت بهعنوان نیرویی برای نوسازی و توسعه اقتصادی دیده میشد و دولت مداخله مستقیمی در آن نداشت. با این حال، این وضعیت در اوایل دهه ۲۰۱۰ تغییر کرد، زیرا دولت روسیه شروع به دیدن اینترنت، بهویژه پلتفرمهای رسانههای اجتماعی، بهعنوان منبعی بالقوه برای نارضایتی و نفوذ خارجی کرد، بهویژه پس از انقلابهای رنگی در کشورهای همسایه و اعتراضات گسترده مخالفان در خود روسیه. این تغییر در نگرش، راه را برای تصویب مجموعهای از قوانین روزبهروز محدودکنندهتر هموار کرد. یکی از قوانین بنیادینی که چشمانداز اینترنت روسیه را به طور قابل توجهی تغییر داد، «قانون فدرال شماره ۱۳۹-FZ» است که در سال ۲۰۱۲ به تصویب رسید. این قانون که اغلب به سادگی «قانون فهرست سیاه» نامیده میشود، چارچوب قانونی برای مسدود کردن وبسایتهایی را که حاوی محتوای غیرقانونی تشخیص داده میشدند، ایجاد کرد. در ابتدا، این شامل دستههایی مانند پورنوگرافی کودکان، مطالب مرتبط با مواد مخدر و فراخوان برای خودکشی میشد. با این حال، دامنه محتوای غیرقانونی به مرور زمان به طور پیوسته گسترش یافته و به طور گستردهتری تفسیر و بر طیف وسیعتری از گفتمانهای سیاسی و اجتماعی اعمال شده است. این قانون به سرویس فدرال نظارت بر ارتباطات، فناوری اطلاعات و رسانههای جمعی، که به طور معمول به «روסקومنادزور» (Roskomnadzor) معروف است، این اختیار را داد که یک ثبتنامه یکپارچه از نامهای دامنه، آدرسهای اینترنتی (URL) و آدرسهای شبکهای حاوی اطلاعات ممنوعه در روسیه ایجاد و نگهداری کند. در نتیجه، ارائهدهندگان خدمات اینترنتی (ISPها) از نظر قانونی موظف به مسدود کردن دسترسی به این منابع فهرستشده هستند. مکانیزم افزودن وبسایتها به این فهرست سیاه اغلب به دلیل عدم شفافیت و رعایت نکردن رویههای قانونی مورد انتقاد قرار گرفته است، زیرا بسیاری از سایتها بر اساس دلایل مبهم یا بدون اطلاعرسانی مناسب به صاحبانشان مسدود میشوند.در پی قانون فهرست سیاه، دولت روسیه در سال ۲۰۱۳ «قانون فدرال شماره ۳۹۸-افزد» را معرفی کرد که به «روskomnadzor» این قدرت را داد تا وبسایتها را بدون حکم دادگاه به دلیل محتوایی که افراطی تلقی میشود، مسدود کند. این قانون در ابتدا بر محتوای تحریک به شورش یا فراخوان برای رویدادهای عمومی دستهجمعی غیرمجاز متمرکز بود، اما به طور فزایندهای برای سانسور محتوای سیاسی انتقادی و رسانههای مستقل مورد استفاده قرار گرفته است. تعریف افراطگرایی در روسیه به طور بدنام گستردهای است و طیف وسیعی از بیانات، از شعارهای ملیگرایانه گرفته تا انتقاد از سیاستهای دولت، را در بر میگیرد و به ایجاد فضای رعب و وحشت در گفتمان آنلاین منجر شده است.شاید یکی از تأثیرگذارترین قوانین، «قانون فدرال شماره ۲۴۲-FZ» باشد که در سال ۲۰۱۴ به تصویب رسید و بر اساس آن، تمام دادههای شخصی شهروندان روسیه باید در سرورهایی که در داخل این کشور قرار دارند، ذخیره شوند. این قانون بومیسازی دادهها پیامدهای قابل توجهی برای شرکتهای فناوری بینالمللی و خدمات آنلاین فعال در روسیه دارد. هدف اعلامشده آن حفاظت از دادههای شخصی شهروندان روسیه است، اما منتقدان استدلال میکنند که این قانون عمدتاً برای تقویت قابلیتهای نظارتی دولت از طریق آسانتر کردن دسترسی به دادههای کاربران بدون طی کردن کانالهای حقوقی بینالمللی به کار میرود. بسیاری از شرکتهای بینالمللی به دلیل عدم رعایت این قوانین با جریمهها یا حتی ممنوعیتهایی مواجه شدهاند که برخی را وادار به خروج از بازار روسیه یا تغییر اساسی در فعالیتهای خود کرده است.
«قوانین یارووا»، بستهای از اصلاحات در قوانین ضدتروریسم که در سال ۲۰۱۶ تصویب شد، فشار بر آزادی اینترنت را بیش از پیش افزایش داد. این قوانین شرکتهای مخابراتی و ارائهدهندگان خدمات اینترنتی را ملزم میکند تا تمام ارتباطات کاربران، از جمله تماسهای تلفنی، پیامهای متنی و ترافیک اینترنتی (تا شش ماه برای محتوا و سه سال برای متادیتا) را ذخیره کرده و این دادهها و همچنین کلیدهای رمزگشایی را در صورت درخواست به آژانسهای امنیتی ارائه دهند. این قانونگذاری نشاندهنده گسترش عظیم قابلیتهای نظارت دولتی است و امکان نظارت جامع بر فعالیتهای آنلاین و آفلاین شهروندان را فراهم میکند. حجم عظیم ذخیرهسازی دادههای مورد نیاز، بار قابل توجهی را بر ارائهدهندگان خدمات تحمیل کرده و نگرانیهای جدی را در مورد حریم خصوصی و احتمال سوءاستفاده برانگیخته است. در تکمیل این تلاشهای قانونی، دولت روسیه همچنین استراتژی اعمال کنترل بیشتر بر زیرساختهای اینترنت را دنبال کرده است. این امر به قانون جنجالی «اینترنت مستقل» (قانون فدرال شماره ۹۰-FZ) که در سال ۲۰۱۹ به تصویب رسید، منتهی میشود. هدف این قانون ایجاد یک «رونت» (runet) است؛ یک اینترنت خودکفای روسی که در صورت تهدیدات خارجی یا حملات سایبری قادر به فعالیت مستقل از زیرساخت اینترنت جهانی باشد. این قانون نصب تجهیزات بازرسی عمیق بسته (DPI) را بر روی شبکههای ارائهدهندگان خدمات اینترنتی (ISP) الزامی میکند که امکان فیلتر کردن ترافیک، تغییر مسیر و مسدود کردن خدمات یا پروتکلهای خاص را فراهم میآورد. اگرچه این قانون رسماً به عنوان اقدامی برای امنیت سایبری ملی ارائه شده است، منتقدان به طور گسترده آن را گامی در جهت سانسور بیشتر و ایجاد پتانسیل برای قطع سراسری اینترنت، مشابه فایروال بزرگ چین، میدانند. تجهیزات DPI به «روскомنادزور» اجازه میدهد تا ترافیک را با استفاده از پروتکلهای VPN شناسایی و مسدود کند، که این امر تهدیدی مستقیم برای استفاده از این ابزارها محسوب میشود. پیامدهای این مقررات برای کاربران اینترنت در روسیه گسترده است و تقریباً بر هر جنبهای از زندگی آنلاین تأثیر میگذارد. سانسور رواج دارد و رسانههای خبری مستقل، سازمانهای حقوق بشری، وبسایتهای سیاسی مخالف و حتی صفحات شبکههای اجتماعی منتقد دولت به طور منظم مسدود میشوند. برای مثال، پس از تهاجم سال ۲۰۲۲ به اوکراین، تقریباً تمام رسانههای مستقل بزرگ روسیه مسدود شدند و بسیاری از روزنامهنگاران را مجبور به تبعید یا فعالیت از خارج از کشور با استفاده از ویپیان کردند. پلتفرمهای رسانههای اجتماعی بینالمللی مانند فیسبوک و اینستاگرام نیز ممنوع شدند و بهعنوان سازمانهای افراطی برچسبگذاری شدند. به همین ترتیب، پلتفرمهایی مانند ایکس (توییتر سابق) با کاهش شدید سرعت مواجه شدهاند که آنها را عملاً بدون ویپیان غیرقابل استفاده میکند. حتی ویکیپدیا نیز به دلیل پوشش جنگ که از سوی مقامات روسی اطلاعات نادرست تلقی میشود، با تهدید مسدود شدن روبرو شده است. نظارت گسترده نگرانی همهگیر دیگری است. با تصویب «قوانین یارووا» و «قانون اینترنت مستقل»، دولت روسیه دارای قابلیتهای گستردهای برای نظارت بر ارتباطات آنلاین است. این امر ایجادکننده اثری بازدارنده است، زیرا کاربران در بیان دیدگاههای مخالف یا مشارکت در گفتگوهایی که ممکن است به عنوان افراطی یا نامطلوب تلقی شود، مردد میشوند. ترس از انتقامجویی، چه از طریق جریمههای اداری، بازداشت یا حتی اتهامات کیفری، مانع از گفتوگوی آزاد آنلاین میشود و خودسانسوری را ترویج میدهد. علاوه بر این، این مقررات منجر به محدودیتهای قابلتوجهی در دسترسی به محتوای و خدمات بینالمللی میشود. فراتر از مسدود کردن پلتفرمهای خاص رسانههای اجتماعی، استراتژی گستردهتر جداسازی اینترنت، دسترسی به طیف وسیعی از اطلاعات، سرگرمیها و خدمات تجاری جهانی را مختل میکند. بسیاری از وبسایتها و اپلیکیشنهای بینالمللی، حتی آنهایی که مستقیماً هدف سانسور قرار نگرفتهاند، ممکن است به دلیل الزامات بومیسازی دادهها یا پیچیدگیهای فنی فعالیت در چنین شرایط محدودکنندهای، با افت عملکرد مواجه شوند یا در کار با زیرساخت اینترنت روسیه به مشکل بر بخورند. به عنوان مثال، بسیاری از کاربران از مشکلات دسترسی به سرویسهای پخش بینالمللی، پلتفرمهای بازی آنلاین و حتی پایگاههای داده علمی بدون کمک ابزارهای دورزنی شکایت دارند. نمونههای مشخص وبسایتها و سرویسهای مسدود شده متعدد و در حال تحول هستند. همانطور که گفته شد، فیسبوک و اینستاگرام رسماً ممنوع شدهاند. از سوی دیگر، محصولات گوگل، اگرچه کاملاً ممنوع نشدهاند، با اختلالاتی مواجه شدهاند و سرویسهای جداگانهای مانند گوگل نیوز مسدود شدهاند. لینکدین از سال ۲۰۱۶ به دلیل عدم رعایت قوانین بومیسازی دادهها مسدود شده است. تعداد زیادی از وبسایتهای خبری مستقل، مانند مدوزا، نوایا گازتا و تلویزیون دژد، مسدود شده و به عنوان عوامل خارجی یا سازمانهای نامطلوب برچسبگذاری شدهاند. این مسدودسازی حتی شامل خود خدمات شبکههای خصوصی مجازی (VPN) نیز میشود. از سال ۲۰۱۷، روسیه در تلاش بوده است تا VPNها و ابزارهای ناشناسساز را که با فهرستهای مسدودسازی دولتی مطابقت ندارند، ممنوع کند و عملاً به دنبال حذف ابزارهایی است که به کاربران امکان دور زدن سانسور را میدهند. علاوه بر این، پلتفرمهای خاص ضد جنگ، وبسایتهای حقوق بشر و حتی وبلاگهای شخصی که دیدگاههای انتقادی ابراز میکنند نیز هدف قرار گرفتهاند.
اثر تجمعی این قوانین و اقدامات، ایجاد یک محیط اینترنتی با کنترل و نظارت شدید است. در این زمینه، نیاز به ابزارهایی مانند ویپیانها (VPN) نه تنها یک مسئله رفاهی، بلکه اغلب یک ضرورت برای دسترسی به اطلاعات سانسورنشده، حفظ حریم خصوصی و برقراری ارتباط امن است. ویپیانها با رمزگذاری ترافیک اینترنتی کاربران و مسیریابی آن از طریق سرورهایی در کشورهای دیگر که در آنجا این محدودیتها اعمال نمیشوند، به آنها امکان میدهند محدودیتهای جغرافیایی و سانسور را دور بزنند. این کار باعث میشود به نظر برسد که کاربر از مکانی دیگر در حال مرور است و بدین ترتیب از مسدودسازیهای اعمالشده توسط روسکامنادزور و ارائهدهندگان خدمات اینترنتی (ISP) اجتناب میکند. علاوه بر این، رمزنگاری ارائهشده توسط ویپیانها از دادههای کاربر در برابر رهگیری و نظارت توسط اشخاص ثالث، از جمله آژانسهای نظارتی دولتی، محافظت میکند؛ امری که در کشوری با قوانین گسترده نظارت مانند روسیه، بهویژه حیاتی است. بدون ویپیان، کاربران اینترنت روسیهایی به طور فزایندهای به یک اکوسیستم دیجیتال که به شدت توسط دولت مدیریت و کنترل میشود، محدود میشوند و دسترسی آنها به تبادل جهانی اطلاعات، ایدهها و خدمات محدود میگردد.
ویپیانها چگونه برای تضمین حریم خصوصی و دسترسی در روسیه کار میکنند
چشمانداز دیجیتال در روسیه طی دو دهه گذشته دگرگونی قابل توجهی را تجربه کرده است و از یک محیط اینترنتی نسبتاً آزاد به محیطی تبدیل شده است که با کنترل فزاینده دولت و مقررات گسترده مشخص میشود. این سناریوی در حال تحول صرفاً مجموعهای از حوادث پراکنده نیست، بلکه تلاشی سیستماتیک از سوی دولت روسیه برای تحمیل حاکمیت بر بخش خود از اینترنت، که اغلب به آن «رونت» (Runet) گفته میشود، و مدیریت جریان اطلاعاتی در دسترس شهروندانش است. درک این شبکه پیچیده از سیاستها، قوانین و پیادهسازیهای فنی برای هر کسی که در فدراسیون روسیه فعالیت میکند یا با آن در تعامل است، برای درک ضرورت و عملکرد ابزارهایی مانند شبکههای خصوصی مجازی (VPN) امری حیاتی است.
میتوان ریشههای این انگیزه نظارتی را به اوایل دهه 2010 ردیابی کرد، که با اعتراضات گسترده سالهای 2011-2012 شتاب قابل توجهی به خود گرفت. تا آن زمان، اگرچه بحثهایی در مورد نظارت بر اینترنت وجود داشت، اما اجرای عملی سانسور و نظارت گسترده در مراحل اولیه بود. نقطه عطف با تصویب چندین قانون کلیدی فرا رسید که بهتدریج دولت را به قدرتهای قابلتوجهی برای محدود کردن محتوای آنلاین و نظارت بر فعالیت کاربران مجهز کرد.
یکی از بنیادیترین قوانین، قانون فدرال شماره 139-FZ است که در سال 2012 به امضا رسید و یک سامانه یکپارچه از وبسایتهای ممنوعه را ایجاد کرد. این قانون که در ابتدا بر پورنوگرافی کودکان، محتوای مرتبط با مواد مخدر و تشویق به خودکشی متمرکز بود، چارچوب قانونی لازم را برای «روسکومنادزور»، آژانس فدرال روسیه مسئول نظارت بر سانسور رسانهها و اینترنت، فراهم کرد تا مسدودسازی فعال منابع آنلاین را آغاز کند. با این حال، دامنه این قانون به سرعت گسترش یافت. به زودی اصلاحیهها امکان مسدودسازی محتوایی را که افراطی، ترویجکننده تجمعات غیرقانونی گسترده یا حاوی اطلاعات نادرست تلقی میشد، فراهم کردند. این گسترش، مسیری روشن را نشان میداد: قصد دولت برای گسترش کنترل خود فراتر از موضوعات حساس همگانی به منظور در بر گرفتن گفتمان سیاسی و مخالفت. قانون افراطگرایی (قانون فدرال شماره ۱۱۴-FZ)، اگرچه منحصراً یک قانون اینترنتی نیست، در توجیه بسیاری از محدودیتهای آنلاین نقش اساسی داشته است. تعریف گسترده افراطگرایی امکان هدفگیری طیف وسیعی از محتوا را فراهم کرده است، از گفتمان مخالفان سیاسی گرفته تا مطالب اقلیتهای مذهبی. این ابهام قانونی فضای قابل توجهی برای تفسیر و در نتیجه سوءاستفاده احتمالی باقی میگذارد و منجر به مسدود شدن وبسایتها و حسابهای کاربری متعدد در شبکههای اجتماعی میشود که دیدگاههای انتقادی نسبت به دولت یا سیاستهای آن را بیان میکنند.
در سال ۲۰۱۴، قانون فدرال شماره ۲۴۲-FZ، که عموماً با نام «قانون بومیسازی دادهها» شناخته میشود، معرفی شد. این قانون حکم میکند که تمام دادههای شخصی شهروندان روسیه باید در سرورهایی که در داخل روسیه قرار دارند، ذخیره شوند. در حالی که ظاهراً هدف آن حفاظت از دادههای شخصی است، منتقدان استدلال میکنند که هدف اصلی آن تسهیل دسترسی آسانتر دولت به اطلاعات کاربران و جدا کردن زیرساخت اینترنت روسیه از شبکههای جهانی است. این قانون چالشهای انطباق را برای شرکتهای فناوری بینالمللی ایجاد کرده است و منجر به مسدود شدن برخی از آنها، مانند لینکدین، به دلیل عدم رعایت قانون شده است. دیگران نیز اقدام به بومیسازی دادهها کردهاند و بدین ترتیب اطلاعات کاربران خود را در معرض دید مقامات روسی قرار میدهند.
در تشدید فضای نظارتی، قانون فدرال شماره ۳۷۴-FZ، قانون یارووا (نامگذاری شده به نام همنویسنده آن، ایرینا یارووا)، در سال ۲۰۱۶ به اجرا درآمد. این بسته جنجالی قوانین ضدتروریسم، الزامات سختگیرانهای برای نگهداری دادهها را بر شرکتهای مخابراتی و ارائهدهندگان خدمات اینترنتی (ISP) تحمیل میکند. آنها موظفند تمام ارتباطات کاربران، از جمله تماسهای تلفنی، پیامهای متنی و ترافیک اینترنتی را تا شش ماه و متادیتا را به مدت سه سال ذخیره کنند. این دادهها باید بنا به درخواست و بدون حکم دادگاه در اختیار خدمات امنیتی قرار گیرد که این امر، مفاهیم حریم خصوصی را به طور اساسی تضعیف کرده و امکان نظارت گسترده دولتی را فراهم میآورد. حجم عظیم دادههای درگیر و چالشهای فنی ذخیرهسازی آن، بار سنگینی را بر ارائهدهندگان خدمات تحمیل کرده است، و منتقدان به پیامدهای قابل توجه مالی و لجستیکی آن اشاره میکنند. تلاش برای حاکمیت اینترنت به قانون اینترنت مستقل (قانون فدرال شماره ۹۰-FZ) که در سال ۲۰۱۹ به تصویب رسید، انجامید. این قانون که رسماً هدف آن تضمین عملکرد پایدار و امن اینترنت روسیه در صورت تهدیدات خارجی است، اختیارات گستردهای به دولت برای کنترل مسیریابی ترافیک اینترنت در داخل روسیه میدهد. این قانون نصب تجهیزات بازرسی عمیق بستههای داده (DPI) را بر شبکههای ارائهدهندگان خدمات اینترنتی الزامی میکند و به «روسکامنادزور» اجازه میدهد تا محتوا را فیلتر کند، خدمات خاصی را مسدود سازد و حتی، از نظر تئوری، روسیه را از اینترنت جهانی جدا کند. این زیرساخت فنی نه تنها سانسور را تسهیل میکند، بلکه سطح دقیقتری از نظارت را نیز ممکن میسازد و به مقامات اجازه میدهد تا الگوهای ترافیکی را تحلیل کرده و کاربرانی را که سعی در دور زدن محدودیتها دارند، شناسایی کنند. پیامدهای این قانون عمیق است: این قانون زیرساخت فنی برای یک سیستم کنترل متمرکز مشابه فایروال بزرگ چین را ایجاد میکند و راه را برای یک رونت (Runet) منزویتر و کنترلشدهتر هموار میسازد.
اثر تجمعی این قوانین و پیادهسازیهای فنی، به معنای تضعیف قابل توجه آزادی اینترنت برای کاربران در روسیه است. مهمترین پیامد فوری و ملموس، سانسور گسترده است. «روسکامنادزور» چندین فهرست از اطلاعات ممنوعه را نگهداری میکند که طیف گستردهای از وبسایتها و منابع آنلاین را در بر میگیرد. نمونههای مشخص وبسایتها و خدمات مسدودشده فراوان و همواره در حال تغییر هستند. پلتفرمهای بزرگ بینالمللی مانند فیسبوک (متا، که در روسیه بهعنوان یک سازمان افراطی برچسبخورده است)، اینستاگرام و ایکس (توییتر سابق) مسدود یا به طور قابل توجهی کند شدهاند. رسانه های خبری مستقل، سازمانهای حقوق بشری، پلتفرمهای سیاسی مخالف و حتی وبسایتهای فرهنگی اغلب خود را در فهرست سیاه یافتهاند. این مسدودسازی فراتر از وبسایتهای فردی رفته و دامنههای کامل، آدرسهای IP و حتی پروتکلهای خاص را در بر میگیرد و دسترسی را به طور فزایندهای دشوار میسازد. به عنوان مثال، وبسایت «بنیاد مبارزه با فساد الکسی ناوالنی» (که آن نیز به عنوان سازمانی افراطی برچسبگذاری و ممنوع شده است) و منابع مرتبط با آن به طور سیستماتیک هدف قرار گرفتهاند. رسانههایی مانند مدوزا، دتکتور مدیا و رادیو اروپای آزاد/رادیو لیبرتی با سرنوشت مشابهی مواجه شدهاند. حتی محتوای ظاهراً بیضرری که به طور مبهمی به نارضایتی یا اطلاعاتی مرتبط باشد که با روایت رسمی در تضاد است، میتواند قربانی این محدودیتها شود. فراتر از مسدودسازی مستقیم، سانسور از طریق کندسازی یا throttling (کاهش سرعت) نیز خود را نشان میدهد، که در آن خدمات به طور کامل مسدود نمیشوند اما به دلیل کاهش عمدی پهنای باند، عملاً غیرقابل استفاده میشوند. این تاکتیک بهویژه علیه خدمات توییتر و گوگل به کار گرفته شد و آنها را بدون مسدودسازی کامل، برای کاربران به طرز کلافهکنندهای کند کرد؛ روشی که برای منصرف کردن افراد از استفاده از آنها بدون برانگیختن همان سطح خشم ناشی از یک مسدودسازی کامل طراحی شده است.
نظارت، پیامد مهم دیگری است. «قانون یارووا»، در کنار الزامات بومیسازی دادهها، محیطی را ایجاد میکند که در آن تقریباً تمام فعالیتهای آنلاین شهروندان روسی میتواند تحت نظارت قرار گیرد و به طور بالقوه در دسترس خدمات امنیتی دولتی باشد. این امر شامل ارتباطات رمزگذاریشده نیز میشود، زیرا پیشنهادهایی مطرح شده است که از ارائهدهندگان خدمات خواستار درهای پشتی یا کلیدها شوند، یا خدمات رمزگذاری سرتاسری را که از این امر تبعیت نمیکنند، بهطور کامل ممنوع کنند. توانایی دولت در نظارت بر ارتباطات، اثری رعبآور ایجاد میکند و افراد را از ابراز نظرات مخالف یا دسترسی به اطلاعات ممنوعه، از ترس انتقامجویی، باز میدارد.
محدودیتهای دسترسی به محتوای بینالمللی و خدمات نیز یک نگرانی عمده است. مسدود کردن پلتفرمهای بزرگ رسانههای اجتماعی و سایتهای خبری، کاربران روسی را از گفتمان جهانی و دیدگاههای متنوع منزوی میکند. این امر یک حباب اطلاعاتی ایجاد میکند که در آن روایتهای رسانهای تحت کنترل دولت تسلط دارند، افکار عمومی را بیش از پیش شکل میدهند و دسترسی به دیدگاههای جایگزین را محدود میکنند. همکاریهای بینالمللی، تحقیقات دانشگاهی و تبادل فرهنگی همگی زمانی که دسترسی به پلتفرمها و منابع جهانی محدود یا دشوار میشود، مختل میگردند.
پیامدهای آن برای کاربران فردی عمیق است. برای روزنامهنگاران، فعالان، پژوهشگران و هر کسی که به دنبال اطلاعات بیطرفانه یا ارتباطات مستقل است، این مقررات چالشهای عظیمی ایجاد میکند. توانایی انجام روزنامهنگاری تحقیقی، سازماندهی اعتراضات یا صرفاً مشارکت در بحثهای آزاد به شدت محدود میشود. برای شهروندان عادی، این محدودیتها دسترسی به سرگرمیها، منابع آموزشی و طیف گستردهتری از نظرات و ایدهها را محدود میکند. شکاف دیجیتال بین روسیه و سایر نقاط جهان در حال گسترش است که میتواند به انزوای فناورانه و اطلاعاتی منجر شود. در این چشمانداز دیجیتال که روزبهروز محدودتر میشود، نیاز به ابزارهایی که بتوانند این کنترلها را دور بزنند، آشکار است. این دقیقاً جایی است که ویپیانها وارد عمل میشوند. یک VPN با رمزگذاری ترافیک اینترنت و مسیریابی آن از طریق یک سرور در کشور دیگر، بهطور مؤثر آدرس IP و موقعیت مکانی کاربر را پنهان میکند و باعث میشود به نظر برسد که او از جای دیگری به اینترنت متصل است. این قابلیت فنی بهطور مستقیم به چالشهای ناشی از مقررات اینترنتی روسیه پاسخ میدهد.
اولاً، VPNها وسیلهای برای دور زدن مسدودسازی محتوا فراهم میکنند. وقتی کاربر به یک سرور VPN خارج از روسیه متصل میشود، ترافیک اینترنتی او دیگر مشمول فیلترها و مسدودسازیهای اعمالشده توسط روسکامنادزور (Roskomnadzor) نیست. این امر امکان دسترسی به وبسایتهای مسدودشده، پلتفرمهای رسانههای اجتماعی، خبرگزاریهای بینالمللی و سایر خدمات آنلاین را که در غیر این صورت در روسیه در دسترس نیستند، فراهم میکند. برای مثال، فردی در روسیه که میخواهد به فیسبوک دسترسی پیدا کند، میتواند به یک سرور VPN در آلمان متصل شود و سرورهای فیسبوک اتصال را منشاءدار از آلمان تشخیص داده و بدین ترتیب از سد فیلترینگ روسیه عبور میکنند.
ثانیاً، VPNها با رمزگذاری تمام دادههای ارسالی بین دستگاه کاربر و سرور VPN، حریم خصوصی و امنیت را افزایش میدهند. این رمزگذاری، رهگیری و تحلیل ترافیک کاربران را برای ارائهدهندگان خدمات اینترنتی (ISP) یا سازمانهای دولتی به طور قابل توجهی دشوارتر میکند و در نتیجه، قابلیتهای نظارتی را که توسط قوانینی مانند قانون یارووا (Yarovaya Law) فراهم شده است، کاهش میدهد. اگرچه این امر تضمینی مطلق در برابر نظارت پیشرفته در سطح دولتی نیست، اما لایه محافظتی قابل توجهی در برابر نظارت و جمعآوری دادههای روزمره ایجاد میکند.
سوم اینکه، ویپیانها با تکهتکه شدن اینترنت مبارزه کرده و دسترسی به خدمات بینالمللی را تضمین میکنند. بسیاری از پلتفرمها و اپلیکیشنهای آنلاین در روسیه به دلیل فشارهای نظارتی یا عدم رعایت مقررات مسدود شده یا کارایی آنها محدود شده است. یک VPN به کاربران امکان میدهد تا این محدودیتهای جغرافیایی را دور زده و به یک تجربه اینترنت جهانی دسترسی پیدا کنند، در جوامع آنلاین بینالمللی شرکت کنند و از خدماتی که در فدراسیون روسیه در دسترس نیستند یا به طور جزئی محدود شدهاند، استفاده کنند.
دولت روسیه، با آگاهی از نقشی که VPNها در دور زدن کنترلهایش ایفا میکنند، اقداماتی را نیز برای محدود کردن استفاده از آنها انجام داده است. در سال ۲۰۱۷، قانون فدرال شماره ۲۷۶-افزی تصویب شد که بر اساس آن، ارائه دسترسی به وبسایتهای مسدودشده توسط خدمات ویپیان و ابزارهای ناشناسساز غیرقانونی اعلام شد. این قانون عمدتاً ارائهدهندگان ویپیان را هدف قرار میدهد و آنها را ملزم به مسدودسازی محتوای موجود در فهرست سیاه میکند و هدف آن وادار کردن اپراتورهای تلفن همراه و ارائهدهندگان خدمات اینترنتی (ISP) به مسدودسازی ویپیانهایی است که از آن پیروی نمیکنند. روسکومنادزور فعالانه در تلاش برای مسدود کردن آدرسهای IP سرویسهای بزرگ VPN بوده و حتی شرکتهای فناوری مانند گوگل را تحت فشار قرار داده تا اپلیکیشنهای VPN را از فروشگاههای اپلیکیشن خود در روسیه حذف کنند. این تلاشها نشاندهنده بازی موش و گربه مداوم بین سانسورگران دولتی و کاربرانی است که به دنبال دسترسی بدون محدودیت به اینترنت هستند. علیرغم این تلاشها برای مهار استفاده از آنها، ویپیانها همچنان ابزاری حیاتی، هرچند درگیر، برای پیمایش در چشمانداز دیجیتال فدراسیون روسیه که روزبهروز پیچیدهتر و محدودتر میشود، باقی ماندهاند.
نتیجهگیری
در نتیجه، ویپیانها ابزارهایی ضروری برای هر کسی هستند که به دنبال حفظ آزادی دیجیتال و حریم خصوصی در داخل روسیه است. آنها راهحلی قدرتمند برای دور زدن محدودیتهای جغرافیایی، افزایش امنیت آنلاین و محافظت در برابر نظارت ارائه میدهند. در حالی که چشمانداز مقررات اینترنت همچنان در حال تحول است، یک VPN با انتخاب مناسب به کاربران این امکان را میدهد که به طور مؤثر با این چالشها مقابله کنند. با درک عملکرد آنها و انتخاب دقیق یک ارائهدهنده معتبر، افراد میتوانند تجربهای آنلاین بازتر و امنتر را تضمین کرده و از دادهها و دسترسی خود به اطلاعات در عصر دیجیتال محافظت کنند.

Русский
English
Bahasa Indonesia